اخلاقی تربیتی |
"حُنَفاءَ لِلَّهِ غَیْرَ مُشْرِکِینَ بِهِ وَ مَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَکَأَنَّما خَرَّ مِنَ السَّماءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّیْرُ أَوْ تَهْوِی بِهِ الرِّیحُ فِی مَکانٍ سَحِیقٍ # (حج:31) ترجمه: براى خدا حقگرا باشید و به او شرک نورزید، و هر کس به خدا شرک ورزد، گویا چنان است که از آسمان سقوط کرده و پرندگان [شکارى] او را مىربایند، یا باد او را به جایى دور دست مىاندازد. (31)
این آیه سرنوشت هلاکتبار شرک به خدا را در قالب یک تمثیل بیان میکند. در این تمثیل، ایمان به خدا و کمال انسان به خاطر جایگاه بالای آن، به آسمان تشبیه شده و کسی که ایمان واقعی را رها کرده و شرک میورزد، به کسی تشبیه شده که از این آسمان سقوط میکند. همه انسانها از آنجا که با فطرت توحیدی متولد شدهاند، در این آسمان قرار دارند و با شرک به خدا از این آسمان سقوط میکنند. سرنوشت کسی که از آسمان سقوط کند، چیزی جز هلاکت نیست؛ یا در بین زمین و آسمان خوراک پرندگان شکاری میشوند، یا باد آنها را به مکانی دوردست میاندازد. باید دانست در یک تقسیمبندى کلى دو نوع شرک داریم: 1- شرک اعتقادى، 2- شرک عملى. آنچه آمرزیده نمىشود، شرک اعتقادى به معنى شریک قرار دادن براى خداوند در نظام هستى است که از آن به شرک «جلى و آشکار» تعبیر مىشود. اما آنچه برخى مسلمانان و خداپرستان گاهى به آن دچار مىشوند «شرک عملى» به معناى عدم اخلاص در نیت و رفتار و تکیه بر غیر خدا در امور زندگى است که از آن به «شرک خفى و پنهان» نیز تعبیر مىشود. خدای متعال در قرآن میفرماید: "وَما یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِکُون#؛ بیشتر مردم ایمان نمیآورند، مگر در حالی که مشرک هستند! امام صادق, در مورد این آیه فرمودند: مانند این که انسان بگوید: اگر فلانی نبود من از بین میرفتم و اگر فلانی نبود چنین و چنان میشدم و اگر فلانی نبود خانوادهام نابود میشد؛ مگر نمیبینی که او با این حرفها در ملک خدا برایش شریک قائل شده که روزیش میدهد و از او دفاع کرده و گرفاریهایش را رفع میکند؟ راوی میگوید: پس باید بگوید: اگر خداوند به واسطه فلانی بر من منت نمینهاد نابود میشدم؟ فرمود: آری اشکالی ندارد. رسول اکرم 2: «الشِّرْک أخْفى مِنْ دَبیبِ الذَّرِّ عَلَى الصَّفا فِى اللَّیلَةِ الظَّلْماءِ، وَ ادْناهُ یحِبُّ عَلى شَىْءٍ مِنَ الْجَوْرِ وَ یبْغِضُ عَلى شَىْءٍ مِنَ الْعَدْلِ؛ شرک مخفىتر است از رفتن مورچه بر سنگ صاف در شب تاریک. کمترین شرک این است که انسان کمى از ظلم را دوست بدارد و از آن راضى باشد و یا کمى از عدل را دشمن بدارد. هواپرستى (گناه)، جاهپرستى، مقامپرستى، پولپرستى، شخصپرستى همه از مصادیق شرک خفی هستند؛ چرا که در این گناهان، افراد خدا را همهکاره نمیدانند و برای هوا و هوس یا مقام یا پول یا دیگران شخصیتی مستقل از خدا قائل هستند. آنان به اسباب و امور ظاهری بیش از اندازه بها میدهند و حضور و تأثیر الهی را نمیبینند و در حقیقت گمان میکنند که سبب و یا اسباب، خود مستقیم کاری را انجام میدهد و توجهی به اذن خداوند در تأثیرگذاری ندارند. این گونه است که به ربوبیت عرضی و همتایی با خداوند قایل میشوند و برای اسباب، نوعی پروردگاری و تأثیر مستقل را میپذیرند. این افراد در زندگی عادی خویش انسان های ترسویی هستند و نسبت به هر کسی کرنش میکنند و آنان را به شکلی، معبود و مسجود خویش میسازند. آنان گمان میکنند خداوند دنیا را ساخته و به حال خود رها کرده و آن که تأثیرگذار است مثلا قدرت ایالت متحده است و یا قدرت فلان کس و یا پول و ثروت است. این داستان به زیبایی بدبختی و حماقت مشرک را به تصویر کشیده است: مردی بود که هر کاری میکرد نمیتوانست اخلاص خود را حفظ کند و ریاکاری ننماید. روزی چارهای اندیشید و با خود گفت: «در گوشه شهر، مسجدی متروک وجود دارد که کسی به آن رفت و آمد نمیکند. خوب است شبانه به آن مسجد بروم تا کسی مرا ندیده خالصانه خدا را عبادت کنم.» در نیمههای شب، مرد با سکوت و آرامش خاص، مخفیانه نام خدا را بر زبان آورد و نماز را آغاز کرد. هنوز رکعتی نماز نخوانده بود که ناگهان صدایی شنید؛ با خود گفت: «حتماً کسی وارد مسجد شده» بر کیفیت و کمیت عبادتش افزود! خوشحال از اینکه آن شخص فردا میرود و به مردم میگوید: این آدم چقدر خداشناس و وارسته است که در نیمههای شب به مسجد متروک آمده و مشغول نماز و عبادت است. وقتی هوا روشن شد، به آن کسی که وارد مسجد شده بود، زیر چشمی نگاه کرد. از تعجب دهانش باز ماند. سگ سیاهی بر اثر رعد و برق و بارندگی، به مسجد پناه آورده بود! مرد بر سر و روی خود زد و اظهار تاسف کرد!!!
[ دوشنبه 95/2/6 ] [ 9:17 عصر ] [ آقایی ]
[ نظر ]
|
|
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |