اخلاقی تربیتی |
فَلَوْلَا کاَنَ مِنَ الْقُرُونِ مِن قَبْلِکُمْ أُوْلُواْ بَقِیَّةٍ یَنهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فىِ الْأَرْضِ إِلَّا قَلِیلًا مِّمَّنْ أَنجَیْنَا مِنْهُمْ وَ اتَّبَعَ الَّذِینَ ظَلَمُواْ مَا أُتْرِفُواْ فِیهِ وَ کاَنُواْ مجرِمِینَ(116هود) امر به معروف و نهی از منکر دو واجبی هستند که به رغم این که در قرآن کریم آیات تکان دهندهای در باب اهمیت آنها در جامعه اسلامی بیان شده، مورد بیمهری مسلمانان قرار گرفته و میتوان گفت مظلومترین واجب دینی به شمار میآید. یکی از نیازهای یک جامعه که در مسیر اصلاح قدم برمیدارد، وجود گروهی است دارای ویژگیهای خاص تا درون جامعه حضور فعال داشته باشند و جامعه را از فساد درونی حفظ کنند. امام باقر , میفرمایند: به درستی که امر به معروف و نهی از منکر، راه پیامبران و شیوه صالحان است. وظیفه واجبی است که به وسیله آن دیگر واجبات برپا میشوند، راهها امنیت پیدا می کنند، درآمدها حلال میشوند، مظالم بازگردانده میشوند، زمین آباد میگردد، از دشمنان انتقام گرفته میشود و کارها رو به راه میگردد. خدای متعال در آیه 116 از سوره مبارکه هود از افرادی که به این امر مهم میپردازند، به اولوا بقیه تعبیر کرده و جوامع قبلی را که به خاطر گناهکار بودن و فسادشان بوسیله عذاب الهی نابود شدهاند، این گونه مورد سرزنش قرار میدهد: چرا در امتهای پیش از شما اولوا بقیهای وجود نداشتند تا از فساد جلوگیری کنند؟ مفسران در مورد معنای اولوا بقیة نوشتهاند: اولوا بقیه به بهترین و بافضیلتترین افراد جامعه اطلاق میشود؛ افرادی عاقل و عالم، صاحبنظر و صاحبفضل در میان مردم. امیرالمؤمنین, در نهج البلاغه سخنی دارند که مطابق با این آیه شریفه است: خداوند مردم زمانهای گذشته را از رحمت خویش دور نساخت، مگر به جهت ترک امر به معروف و نهی از منکر. پس خداوند افراد سفیه(و کم خِرَد) را بخاطر انجام گناهان و افراد عاقل را بخاطر باز نداشتن آنان از گناه لعنت (و از رحمت خویش دور) نموده است. وجود افرادی که به اصلاح جامعه بپردازند در سوره آل عمران نیز مورد تأکید قرار گرفته: «وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» و باید از شما گروهى باشند که [همه مردم را] به سوى خیر دعوت نمایند، و امر به معروف و نهی از منکر کنند؛ و اینانند که یقیناً رستگارند. امروز نیز جامعه ما از این قاعده مستثنی نیست. اگر میخواهیم جامعه ما همچنان مسیر الهی خود را ادامه دهد، باید افراد صالح و مصلح و صاحب فضل ما به این آیه عمل کنند تا کل جامعه از گزند فساد و به تبع آن از عذاب الهی که بیتردید دامان ظالمان را خواهد گرفت، در امان باشد. آنچه از دیدگاه امام خمینی رحمه الله در مورد بسیج بر میآید این است که ایشان یکی از وظایف بسیج را تربیت افراد صالح برای امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح جامعه میدانستند تا بدین وسیله مضمون این آیه در جامعه پیاده شود. اگر حقیقتا بسیج امروز داعیهدار عمل به این آیه است باید بداند که این وظیفه، یکی از اساسیترین و دشوارترین وظایف و دستوراتی است که در قرآن کریم بیان شده و قبل از اجرای آن نیاز به طهارت روح و باطن و استقامت و پایداری برای مقابله با هرگونه برخورد جاهلانه و کینهتوزانه از جانب مروجین فساد دارد. مقام معظم رهبری درباره این واجب الهی میفرمایند: «من همین امر به معروف و نهی از منکر زبانی را ولو به شکل خیلی راحت و آرام و بدون هیچ خشونت و دعوایی واقعا یکی از معجزات اسلام می دانم. مثلا یک نفر کار خلافی میکند، میگویند آقا شما این کار را نباید میکردی. این مطلب را بگو و برو. میگوید او برمیگردد دو تا فحش به من میدهد. خیلی خوب؛ حالا دو تا فحش هم به شما بدهد؛ برای خاطر امر خدا تحمّل کنید. اگر نفر دوم هم بگوید آقا شما باید این کار را نمیکردی،بدانید اگر دعوا هم بکند، دعوایش کمتر از آنی است که با نفر اوّل کرده است. نفر سوم و نفر دهم و نفر بیستم هم همین طور. بنابراین، اگر نهی از منکر باب شد و تا نفر بیستم رسید، شما خیال میکنید آن آدم دیگر آن کار را تکرار خواهد کرد؟! نهی از منکر واقعا معجزه میکند. فقط هم زبانی؛ یدیاش در اختیار حکومت است؛ یعنی اگر جایی بایدبا گناهکار به صورت یدی و مجازاتی برخورد کنند، فقط دستگاههایی از حکومت هستند که مسئول این کارند؛ مردم نباید بکنند. اما زبانی چرا؛ خیلی هم اثر دارد.»
ذکر این نکته نیز لازم است که حکومت جزئی کوچک از جامعه است و بیشتر شاکله جامعه را مردم تشکیل دادهاند. بنابراین اگر مردم خود اصلاح شوند و به احکام الهی پایبند باشند و در بین خود به عدل و قسط رفتار کنند، هرگز فساد به دستگاههای حکومتی نفوذ نخواهد کرد. امیر المؤمنین علیه السلام می فرمایند: امر به معروف و نهى از منکر را وامگذارید، که در صورت ترک آن خداوند بدترین شما را حکمرانتان مىکند، سپس هر چه بر آنان نفرین کنید مستجاب نگردد. دو سنت الهیقرآن پس از سرزنش امتهایی که در آنها نهی از فساد ترک شده بود، در آیه بعد به یک سنت الهی اشاره کرده و می افزاید: «وَمَا کَانَ رَبُّکَ لِیُهْلِکَ الْقُرَى بِظُلْمٍ وَ أَهْلُهَا مُصْلِحُونَ(هود:117) سنت الهی این است که اگر امتی در حال اصلاح خود باشند، خدای متعال هیچگاه آنها را هلاک نخواهد کرد. در مقابل این سنت، سنت دیگری نیز وجود دارد که بسیار قابل تأمل است. بر اساس آن اگر عدهای در جامعه به نافرمانی خدای متعال بپردازند و بقیه جامعه مؤمن و صالح باشند؛ اما آنها را از فساد نهی نکنند، عذاب دامن هر دو گروه را خواهد گرفت و به اصطلاح در این صورت خشک و تر با هم خواهند سوخت: ماجرا از این قرار است که وقتی اصحاب سبت نافرمانی خدا کرده و در روز شنبه که صید ماهی بر آنها حرام بود، زیرکانه اقدام به این کار کردند، عدهای نهی از منکر کرده و آنها را از این نافرمانی بازداشتند. طبق آیه 164 سوره مبارکه اعراف عدهای دیگر که اهمیتی برای این امر قائل نمیشدند، به ناهیان منکر گفتند: چرا بیهوده کسانی را که خدا آنها را هلاک خواهد کرد یا دچار عذاب الهی میشوند، نصیحت میکنید؟ «وَإِذْ قَالَتْ أُمَّةٌ مِّنهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْمًا اللَّهُ مُهْلِکُهُمْ أَوْ مُعَذِّبهمْ عَذَابًا شَدِیدًا؟» ناهیان منکر در جواب ایشان دو علت آوردند: اول: قَالُواْ مَعْذِرَةً إِلىَ رَبِّکم، برای این که روز قیامت که خدای متعال ما را مؤاخذه میکند عذر داشته باشیم که ما وظیفه خود را انجام دادیم و واجبی که بر عهده ما بود را ادا کردیم و با نهی منکر خود از عمل آنها اعلام برائت نمودیم. دوم: «ولعلّهم یتقون»، از کجا می دانید خدا آن ها را عذاب میکند؟ شاید به واسطه همین نصیحتهای ما از خدا بترسند و دست از گناه بردارند. می بینیم که تا اینجا مردم به سه دسته تقسیم شدند: گناهکاران، ناهیان از منکر و افراد بیتفاوت. اما آیه بعد که نزول عذاب در آن مطرح شده ، فقط سخن از دو دسته به میان میآورد: ظالمین -که عذاب دامن آنها را گرفت - و ناهیان از منکر – که نجات یافتند! فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُکِّرُواْ بِهِ أَنجَیْنَا الَّذِینَ یَنهوْنَ عَنِ السُّوءِ وَ أَخَذْنَا الَّذِینَ ظَلَمُواْ بِعَذَابٍ بَئیسٍ بِمَا کاَنُواْ یَفْسُقُونَ؛ وقتی فرمان خدا را به دست فراموشى سپردند، در این هنگام آنها را که از گناه نهى مىکردند رهایى بخشیدیم، ولى ستمکاران را به کیفر سختى به خاطر فسق و گناهشان مبتلا ساختیم. آیا جز این است که نجات یافتگان فقط ناهیان از منکر بودند؟ آیا جز این است که خدای متعال افراد بیتفاوت را در این آیه با گناهکاران یکی دانسته و هر دو را ظالم و مشمول عذاب معرفی میکند؟ از امام صادق, نقل است: در بنی اسرائیل پیر مردی عابد وجود داشت،یک وقت در حالی که مشغول نماز بود چشمش به دو پسر بچه افتاد که خروسی را گرفته و پرهایش را میکنند، ولی او با(بی اعتنایی به این قضیه) به عبادت خویش ادامه داد و آن دو را از این کار نهی نکرد و باز نداشت. خداوند (از این کار او به خشم آمده)، به زمین وحی فرستاد که این بندهام را در خود فرو بر و زمین او را فرو برد.
پیامبر اعظم2 میفرمایند: مردم همواره در خیر و برکت هستند تا هر زمان که امر به معروف و نهی از منکر کنند و یکدیگر را بر کارهای خیر کمک رسانند. پس هر گاه آنرا به جای نیاوردند برکات از آنان سلب میشود و گروهی بر گروه دیگر مسلط میشوند به طور که برای آنان نه یاوری در زمین باشد و نه در آسمان.
امیر مؤمنان علیه السلام می فرمایند: تمام کارهاى نیکو، و جهاد در راه خدا، برابر امر به معروف و نهى از منکر، چونان قطرهاى در برابر دریاى موّاج و پهناور است، و همانا امر به معروف و نهى از منکر، نه اجلى را نزدیک مىکنند، و نه از مقدار روزى مىکاهند!
[ دوشنبه 95/2/6 ] [ 9:12 عصر ] [ آقایی ]
[ نظر ]
|
|
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |