اخلاقی تربیتی |
در این نوشتار به دو درس از داستان قارون که در سوره قصص آمده میپردازیم: درسی برای ثروتمندان و درسی برای فقیران. درسی برای ثروتمندانقرآن از زبان قوم قارون، به ثروتمندان پنج سفارش دارد: · خوشحالى آمیخته با غرور و غفلت و تکبر نداشته باشند؛ چرا که خدا شادى کنندگان مغرور را دوست نمىدارد: "إِذْ قالَ لَهُ قَوْمُهُ لا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْفَرِحِینَ# · با مالی که خدا به آنها داده، به دنبال آخرت باشند: "وَ ابْتَغِ فِیما آتاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ# این نصیحت اشاره به این دارد که مال و ثروت بر خلاف پندار بعضى از کجاندیشان، چیز بدى نیست، مهم آن است که ببینیم در چه مسیرى به کار مىافتد، و اگر بوسیله آن «ابتغاء دار آخرت» شود، چه چیزى از آن بهتر است؟، اگر وسیلهاى براى غرور و غفلت و ظلم و تجاوز و هوسرانى و هوسبازى گردد، چه چیز از آن بدتر؟! این همان منطقى است که در جمله معروف امیر مؤمنان على , درباره دنیا به روشنى از آن یاد شده است: «کسى که به دنیا به عنوان یک وسیله بنگرد چشمش را بینا مىکند، و کسى که به عنوان یک هدف نگاه کند نابینایش خواهد کرد»! · سهم و بهرهشان را از دنیا فراموش نکنند "وَلا تَنْسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیا#. این یک واقعیت است که هر انسان سهم و نصیب محدودى از دنیا دارد، یعنى اموالى که جذب بدن او، یا صرف لباس و مسکن او مىشود مقدار معینى است، و ما زاد بر آن به هیچوجه قابل جذب نیست و انسان نباید این حقیقت را فراموش کند.مگر یک نفر چقدر مىتواند غذا بخورد؟ چه اندازه لباس بپوشد؟ چند مسکن و چند مرکب مىتواند داشته باشد؟ و به هنگام مردن چند کفن با خود مىتواندببرد؟ پس بقیه خواه و ناخواه سهم دیگران است و انسان امانتدار آنها!. و چه زیبا فرمود: امیر مؤمنان على,: «اى فرزند آدم! هر چه بیشتر از مقدار خوراکت بدست مىآورى خزانهدار دیگران در مورد آن خواهى بود». · همانگونه که خدا به آنها نیکى کرده، آنها هم به دیگران نیکى کنند "وَ أَحْسِنْ کَما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْکَ#. این نیز یک واقعیت است که انسان همیشه، چشم بر احسان خدا دوخته و از پیشگاه او هر گونه خیر و نیکى را تقاضا مىکند، و همه گونه انتظار از او دارد، در چنین حالى چگونه مىتواند تقاضاى صریح یا تقاضاى حال دیگران را نادیده بگیرد و بىتفاوت از کنار همه اینها بگذرد؟! و به تعبیر دیگر همانگونه که خدا به تو بخشیده است به دیگران ببخش؛ چرا که همه این مال به تو تعلق ندارد؛ بلکه تو وکیل پروردگار در منتقل ساختن آن به دیگران هستى، خدا این موهبت را به تو داده که با دست تو بندگانش را اداره کند. · نکند که این امکانات مادى آنها را بفریبد و آن را در راه فساد و گناه به کار گیرند: "وَ لا تَبْغِ الْفَسادَ فِی الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ#. قارون در برابر این نصیحتها با همان حالت غرور و تکبرى که از ثروت بیحسابش ناشى مىشد، جملهای گفت که آفت بیشتر ثروتمندان است: من این ثروت را به وسیله علم و دانش خودم به دست آوردهام! "قالَ إِنَّما أُوتِیتُهُ عَلى عِلْمٍ عِنْدِی#. این مربوط به شما نیست که من با ثروتم چگونه معامله کنم! من که با علم و آگاهیم در ایجاد آن دخالت داشتهام در مصرف آن نیاز به ارشاد و راهنمایى کسى ندارم! من زحمت کشیدهام، رنج بردهام، خون جگر خوردهام تا این ثروت را اندوختهام، دیگران هم اگر لیاقت و توانایى دارند چرا زحمت نمىکشند؟ من مزاحم آنها نیستیم! و اگر ندارند چه بهتر که گرسنه بمانند و بمیرند. این در حالی است که خداوند در ابتدای این داستان میفرماید: این ما بودیم که آن اموال و ذخائر و گنج را به او دادیم که حمل خزائن او براى یک گروه زورمند، مشکل بود "وَ آتَیْناهُ مِنَ الْکُنُوزِ ما إِنَّ مَفاتِحَهُ لَتَنُوأُ بِالْعُصْبَةِ أُولِی الْقُوَّةِ#. اگر کسی به ثروتی دست مییابد باید این را در نظر داشته باشد که هر آنچه دارد از جانب خداست و اگر خدا نمیخواست نصیب او نمیشد. درسی برای فقیراناین داستان برای فقیران نیز درسی دارد؛ فقیرانی که چشم به مال ثروتمندان دارند و حسرت مال آنها را میخورند. خدای متعال با این داستان به آنها گوشزد میکند که «روزی دست خداست»! این جملهای است که بارها و بارها در روز بر زبان ها جاری میشود و از این حد فراتر نمیرود. شاید بد نیست بدانیم اعتقاد به این جمله آنقدر اهمیت دارد که خدای متعال در قرآن 9 مرتبه با تعابیر نزدیک به هم تکرار می کند: «آیا نمی دانند خدای متعال روزی را برای هر یک از بندگانش که بخواهد گسترش می دهد و برای هرکه بخواهد تنگ می کند؟» در سوره قصص نیز در پایان داستان معروف قارون می فرماید: "وَ أَصْبَحَ الَّذِینَ تَمَنَّوْاْ مَکاَنَهُ بِالْأَمْسِ یَقُولُونَ وَیْکَأَنَّ اللَّهَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ یَقْدِرُ لَوْ لَا أَن مَّنَّ اللَّهُ عَلَیْنَا لَخَسَفَ بِنَا وَیْکَأَنَّهُ لَا یُفْلِحُ الْکَافِرُونَ#؛ آنها که دیروز آرزو داشتند که بجاى او باشند آنگاه که صحنه فرو رفتن او و ثروتش را به قعر زمین دیدند مىگفتند: واى بر ما! گویى خدا روزى را بر هر کس از بندگانش بخواهد گسترش مىدهد و بر هر کس بخواهد تنگ مىگیرد و کلید آن تنها در دست او است. اگر خداوند بر ما منت نگذارده بود، ما را هم به قعر زمین فرو مىبُرد؛ اى واى! مثل اینکه کافران هرگز رستگار نمىشوند. گروهی که به جایگاه قارون غبطه می خوردند به این قانون الهی ایمان نیاوردند تا زمانی که عاقبت قارون را دیدند و یقین پیدا کردند که همه چیز دست خداست. و هر چند در اطراف ما داستان قارون ها هر روز تکرار می شود ولی خدای متعال تجربه آنها را برای ما نقل کرد تا نیازی به تجربه مجدد نداشته باشیم؛ البته اگر گوش شنوا داشته باشیم! امیر المؤمنین علیه السلام می فرمایند: روزى دو گونه است: روزیى که تو به دنبال آن هستی، و روزیى که او به دنبال تو است و اگر به دنبال او نروی او به سوی تو می آید! پس اندوه سال خود را بر اندوه روز خویش منه که روزى هر روز تو را بس است. پس اگر آن سال در شمار عمر تو آید، خداى بزرگ در فرداى هر روز آنچه قسمت تو فرموده عطا فرماید و اگر آن سال در شمار عمر تو نیست، پس غم تو بر آنچه از آن تو نیست، چیست؟ و هیچ کسی در بدست آوردن روزی که سهم توست بر تو پیشی نمی گیرد و هیچ زورگوئی بر تو چیره نمی شود و روزی که برای تو تقدیر شده است هرگز لحظه ای دیر به تو نمی رسد! توضیح این نکته لازم است که مال با رزق تفاوت دارد. چه بسا کسانی که مال زیادی دارند ولی رزق آن ها نیست و چه بسا کسانی که مالی ندارند؛ ولی رزقی گسترده هر روز نصیب آن ها می شود! البته فراموش نکنیم که تلاش برای بدست آوردن مال دنیا برای کسب آخرت هرگز مذموم نیست؛ چنان که در حدیثى مىخوانیم یکى از یاران امام صادق علیه السلام خدمتش آمد و شکایت کرد که ما دنبال دنیا هستیم و به آن علاقمندیم (از این مىترسیم که دنیاپرست باشیم). امام (که پاکى و تقواى آن مرد را مىدانست) فرمود: با این ثروت دنیا چه مىخواهى انجام دهى؟ در پاسخ عرض کرد: هزینه خود و خانوادهام را تهیه کنم، و به خویشاوندانم کمک نمایم، در راه خدا انفاق کنم، و حج و عمره بجا آورم امام فرمود: این، دنیاطلبى نیست این طلب آخرت است. [ دوشنبه 95/2/6 ] [ 9:4 عصر ] [ آقایی ]
[ نظر ]
|
|
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |