اخلاقی تربیتی |
وَأَوْفُواْ الْکَیْلَ إِذَا کلْتُمْ وَزِنُواْ بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِیمِ ذَلِکَ خَیرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِیلًا(35 اسراء) یکی از گناهانی که خدای متعال در جای جای قرآن آن را متذکر شده و از آن نهی کرده، عدم رعایت حقوق دیگران از راه کم گذاشتن برای آنها در امور مالی آنهاست. در آیه 35 از سوره اسراء نیز پس از نهی از زنا و قتل و پیمان شکنی و خوردن مال یتیم، دستور میدهد در موقعی که میخواهید حقوق دیگران را بپردازید، از آن کم نگذارید و بصورت کامل حق آنها را بپردازید و برای سنجش از ترازویی دقیق استفاده کنید تا مبادا ذرهای به حقوق آنها تجاوز کرده باشید. در پایان آیه این نکته را یادآور می شود که گمان نکنید وقتی به این دستور عمل میکنید به شما ضرری میرسد، بلکه عمل به این دستور برای شما بهتر است و خیر و برکت را به همراه دارد و همچنین موجب کسب اعتماد دیگران و خوش عاقبتی میشود. مسئله کمفروشی در عین این که در جامعه ما بهراحتی از آن چشمپوشی شده و به آن توجه نمیشود، از نظر قرآن بسیار پراهمیت است؛ طوری که مبارزه بعضی از پیامبران – حضرت شعیب, - پس از نفی شرک متوجه این مطلب بود و سرانجام وقتی آن قوم اعتنا نکردند، به عذاب شدید الهی گرفتار و نابود شدند. موضوع این آیه و امثال آن محدود به کمفروشی نمیشود و میتوان آن را با توجه به ملاک حکم تعمیم داد؛ به گونهای که هرگونه کمکاری و کوتاهی در ادای حقوق دیگران را نیز شامل شود. به این ترتیب کارگرى که از کار خود کم مىگذارد، آموزگار و استادى که درست درس نمىدهد، کارمندى که به موقع سر کار خود حاضر نمىشود و دلسوزى لازم را نمىکند، همه مشمول این حکم بوده و در عواقب آن سهیماند. امام باقر علیه السلام فرمودند: امیر المؤمنین علیه السلام در آن ایّام که در کوفه بود، چنین عادت داشت که هر روز صبح از دار الاماره بیرون مىشد و در یکایک بازارهاى کوفه مىگشت و تازیانهاى دو شاخه بنام سبیبه بهمراه داشت، در هر بازارى مىایستاد و در میان اهل آن صدا مىزد: اى تاجران پیش از داد و ستد از خداوند خیر و نیکى طلبید، و با آسانگیرى در معامله از خداوند برکت جویید، و با خریداران نزدیک شوید (گران نفروشید تا از شما بگریزند)، و خود را به زینت حلم و بردبارى آرایش دهید، و از سوگند خوردن خوددارى کنید، و از دروغ بپرهیزید، و از ستم کناره گیرید، و با مظلومان به انصاف رفتار نمایید، و به رباخوارى نزدیک نشوید، و پیمانه را کامل بدهید (کمفروشى نکنید)، و چیزى از حقّ مردم کم نگذارید، و روى زمین در غرقاب فساد فرو نروید. و همین طور در تمام بازارهاى کوفه دور مىزد، و سپس بازمىگشت و در محلّى براى رسیدگى به کارهاى مردم مىنشست.
[ دوشنبه 95/2/6 ] [ 9:5 عصر ] [ آقایی ]
[ نظر ]
در این نوشتار به دو درس از داستان قارون که در سوره قصص آمده میپردازیم: درسی برای ثروتمندان و درسی برای فقیران. درسی برای ثروتمندانقرآن از زبان قوم قارون، به ثروتمندان پنج سفارش دارد: · خوشحالى آمیخته با غرور و غفلت و تکبر نداشته باشند؛ چرا که خدا شادى کنندگان مغرور را دوست نمىدارد: "إِذْ قالَ لَهُ قَوْمُهُ لا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْفَرِحِینَ# · با مالی که خدا به آنها داده، به دنبال آخرت باشند: "وَ ابْتَغِ فِیما آتاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ# این نصیحت اشاره به این دارد که مال و ثروت بر خلاف پندار بعضى از کجاندیشان، چیز بدى نیست، مهم آن است که ببینیم در چه مسیرى به کار مىافتد، و اگر بوسیله آن «ابتغاء دار آخرت» شود، چه چیزى از آن بهتر است؟، اگر وسیلهاى براى غرور و غفلت و ظلم و تجاوز و هوسرانى و هوسبازى گردد، چه چیز از آن بدتر؟! این همان منطقى است که در جمله معروف امیر مؤمنان على , درباره دنیا به روشنى از آن یاد شده است: «کسى که به دنیا به عنوان یک وسیله بنگرد چشمش را بینا مىکند، و کسى که به عنوان یک هدف نگاه کند نابینایش خواهد کرد»! · سهم و بهرهشان را از دنیا فراموش نکنند "وَلا تَنْسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیا#. این یک واقعیت است که هر انسان سهم و نصیب محدودى از دنیا دارد، یعنى اموالى که جذب بدن او، یا صرف لباس و مسکن او مىشود مقدار معینى است، و ما زاد بر آن به هیچوجه قابل جذب نیست و انسان نباید این حقیقت را فراموش کند.مگر یک نفر چقدر مىتواند غذا بخورد؟ چه اندازه لباس بپوشد؟ چند مسکن و چند مرکب مىتواند داشته باشد؟ و به هنگام مردن چند کفن با خود مىتواندببرد؟ پس بقیه خواه و ناخواه سهم دیگران است و انسان امانتدار آنها!. و چه زیبا فرمود: امیر مؤمنان على,: «اى فرزند آدم! هر چه بیشتر از مقدار خوراکت بدست مىآورى خزانهدار دیگران در مورد آن خواهى بود». · همانگونه که خدا به آنها نیکى کرده، آنها هم به دیگران نیکى کنند "وَ أَحْسِنْ کَما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْکَ#. این نیز یک واقعیت است که انسان همیشه، چشم بر احسان خدا دوخته و از پیشگاه او هر گونه خیر و نیکى را تقاضا مىکند، و همه گونه انتظار از او دارد، در چنین حالى چگونه مىتواند تقاضاى صریح یا تقاضاى حال دیگران را نادیده بگیرد و بىتفاوت از کنار همه اینها بگذرد؟! و به تعبیر دیگر همانگونه که خدا به تو بخشیده است به دیگران ببخش؛ چرا که همه این مال به تو تعلق ندارد؛ بلکه تو وکیل پروردگار در منتقل ساختن آن به دیگران هستى، خدا این موهبت را به تو داده که با دست تو بندگانش را اداره کند. · نکند که این امکانات مادى آنها را بفریبد و آن را در راه فساد و گناه به کار گیرند: "وَ لا تَبْغِ الْفَسادَ فِی الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ#. قارون در برابر این نصیحتها با همان حالت غرور و تکبرى که از ثروت بیحسابش ناشى مىشد، جملهای گفت که آفت بیشتر ثروتمندان است: من این ثروت را به وسیله علم و دانش خودم به دست آوردهام! "قالَ إِنَّما أُوتِیتُهُ عَلى عِلْمٍ عِنْدِی#. این مربوط به شما نیست که من با ثروتم چگونه معامله کنم! من که با علم و آگاهیم در ایجاد آن دخالت داشتهام در مصرف آن نیاز به ارشاد و راهنمایى کسى ندارم! من زحمت کشیدهام، رنج بردهام، خون جگر خوردهام تا این ثروت را اندوختهام، دیگران هم اگر لیاقت و توانایى دارند چرا زحمت نمىکشند؟ من مزاحم آنها نیستیم! و اگر ندارند چه بهتر که گرسنه بمانند و بمیرند. این در حالی است که خداوند در ابتدای این داستان میفرماید: این ما بودیم که آن اموال و ذخائر و گنج را به او دادیم که حمل خزائن او براى یک گروه زورمند، مشکل بود "وَ آتَیْناهُ مِنَ الْکُنُوزِ ما إِنَّ مَفاتِحَهُ لَتَنُوأُ بِالْعُصْبَةِ أُولِی الْقُوَّةِ#. اگر کسی به ثروتی دست مییابد باید این را در نظر داشته باشد که هر آنچه دارد از جانب خداست و اگر خدا نمیخواست نصیب او نمیشد. درسی برای فقیراناین داستان برای فقیران نیز درسی دارد؛ فقیرانی که چشم به مال ثروتمندان دارند و حسرت مال آنها را میخورند. خدای متعال با این داستان به آنها گوشزد میکند که «روزی دست خداست»! این جملهای است که بارها و بارها در روز بر زبان ها جاری میشود و از این حد فراتر نمیرود. شاید بد نیست بدانیم اعتقاد به این جمله آنقدر اهمیت دارد که خدای متعال در قرآن 9 مرتبه با تعابیر نزدیک به هم تکرار می کند: «آیا نمی دانند خدای متعال روزی را برای هر یک از بندگانش که بخواهد گسترش می دهد و برای هرکه بخواهد تنگ می کند؟» در سوره قصص نیز در پایان داستان معروف قارون می فرماید: "وَ أَصْبَحَ الَّذِینَ تَمَنَّوْاْ مَکاَنَهُ بِالْأَمْسِ یَقُولُونَ وَیْکَأَنَّ اللَّهَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ یَقْدِرُ لَوْ لَا أَن مَّنَّ اللَّهُ عَلَیْنَا لَخَسَفَ بِنَا وَیْکَأَنَّهُ لَا یُفْلِحُ الْکَافِرُونَ#؛ آنها که دیروز آرزو داشتند که بجاى او باشند آنگاه که صحنه فرو رفتن او و ثروتش را به قعر زمین دیدند مىگفتند: واى بر ما! گویى خدا روزى را بر هر کس از بندگانش بخواهد گسترش مىدهد و بر هر کس بخواهد تنگ مىگیرد و کلید آن تنها در دست او است. اگر خداوند بر ما منت نگذارده بود، ما را هم به قعر زمین فرو مىبُرد؛ اى واى! مثل اینکه کافران هرگز رستگار نمىشوند. گروهی که به جایگاه قارون غبطه می خوردند به این قانون الهی ایمان نیاوردند تا زمانی که عاقبت قارون را دیدند و یقین پیدا کردند که همه چیز دست خداست. و هر چند در اطراف ما داستان قارون ها هر روز تکرار می شود ولی خدای متعال تجربه آنها را برای ما نقل کرد تا نیازی به تجربه مجدد نداشته باشیم؛ البته اگر گوش شنوا داشته باشیم! امیر المؤمنین علیه السلام می فرمایند: روزى دو گونه است: روزیى که تو به دنبال آن هستی، و روزیى که او به دنبال تو است و اگر به دنبال او نروی او به سوی تو می آید! پس اندوه سال خود را بر اندوه روز خویش منه که روزى هر روز تو را بس است. پس اگر آن سال در شمار عمر تو آید، خداى بزرگ در فرداى هر روز آنچه قسمت تو فرموده عطا فرماید و اگر آن سال در شمار عمر تو نیست، پس غم تو بر آنچه از آن تو نیست، چیست؟ و هیچ کسی در بدست آوردن روزی که سهم توست بر تو پیشی نمی گیرد و هیچ زورگوئی بر تو چیره نمی شود و روزی که برای تو تقدیر شده است هرگز لحظه ای دیر به تو نمی رسد! توضیح این نکته لازم است که مال با رزق تفاوت دارد. چه بسا کسانی که مال زیادی دارند ولی رزق آن ها نیست و چه بسا کسانی که مالی ندارند؛ ولی رزقی گسترده هر روز نصیب آن ها می شود! البته فراموش نکنیم که تلاش برای بدست آوردن مال دنیا برای کسب آخرت هرگز مذموم نیست؛ چنان که در حدیثى مىخوانیم یکى از یاران امام صادق علیه السلام خدمتش آمد و شکایت کرد که ما دنبال دنیا هستیم و به آن علاقمندیم (از این مىترسیم که دنیاپرست باشیم). امام (که پاکى و تقواى آن مرد را مىدانست) فرمود: با این ثروت دنیا چه مىخواهى انجام دهى؟ در پاسخ عرض کرد: هزینه خود و خانوادهام را تهیه کنم، و به خویشاوندانم کمک نمایم، در راه خدا انفاق کنم، و حج و عمره بجا آورم امام فرمود: این، دنیاطلبى نیست این طلب آخرت است. [ دوشنبه 95/2/6 ] [ 9:4 عصر ] [ آقایی ]
[ نظر ]
اجتناب از گناهان کبیره موجب آمرزشهمه ما به خوبی میدانیم که در هر ساعت، شوخی یا جدی، گناهان ریز و درشت زیادی را انجام میدهیم. ممکن است به این گناهان عادت کرده باشیم؛ بنابراین برای ما کم اهمیت باشد. اما چیزی که مهم است این است که این اعمال به هرحال گناه هستند و اگر خدای متعال بخواهد به خاطر همه این گناهان ما را بازخواست کند، معلوم نیست کارمان به کجا میکشد. خوشبختانه خدای رحمان و رحیم راههایی را قرار داده تا ما بتوانیم به وسیله آنها از عقوبت و بازخواست این گناهان در امان باشیم. راههایی مثل: انجام دادن کارهای نیک، خوشخویی، سجده زیاد و صلوات فرستادن. یکی از اموری که باعث میشود خدای متعال از تمامی گناهان کوچک ما چشمپوشی کند، اجتناب و دوری از گناهان کبیره یا گناهان بزرگ است. در آیه 31 سوره مبارکه نساء می خوانیم: «إن تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه نکفر عنکم سیئاتکم وندخلکم مدخلا کریما؛ اگر از گناهان بزرگی که از آنها نهى شدهاید اجتناب کنید، ما از بدی هاى شما صرف نظر مىکنیم و به منزلگاهى گرامى داخلتان مىسازیم.» طبق روایات منظور از گناهان کبیره گناهانی است که خدای متعال برای آنها عذاب آتش در نظر گرفته یا شدیداً از آنها نهی کرده است؛ گناهانی مانند: شرک، رباخواری، حق الناس، غیبت، کمفروشی، سخنچینی، اسراف، خوردن مال یتیم، آزار و اذیت پدر و مادر، نپرداختن زکات واجب، شرابخواری و قطع رحم. چه کنیم تا از ارتکاب گناهان کبیره در امان بمانیم؟برای پیشگیری از گناه دو نوع اصلاح فردی (درونی ) و (اجتماعی)می توان انجام داد. انبیاء و اولیای الهی که از درون، صالح و اهل اصلاح بودند ، در محیط هایی زندگی می کردندکه همهی عناصر ، علیه آن ها بود و اگر چه آنان از مزاج معتدل و سالم بر خوردار بودند و پدران و مادران موحدی داشتند و از اصلاب طاهره و ارحام مطهره به دنیا آمده بودند ، اما چنین نبود که محیط خانواده ، کار ، زیست و نظام حاکم بر جامعه ی آنان ، صالح باشد ، در عین حال آنان اصلاح را از درون خویش ، شروع کرده و سپس جامعه را هم پروراندند و دیگران را به پیمودن راهی که خودشان رفته بودند، یعنی مبارزه با خواسته های درونی، تشویق کردند. اگر انسان ، مبارزه را از درون ،با شیاطین ، وسوسه و نفس اماره شروع کند ، موفق تر است و نباید به انتظار اصلاح جامعه باشد که همه اصلاح شوند ، پس به اصلاح درون بپردازد. برخی از عواملی که می توانند در اصلاح فردی تاثیر بسزائی داشته باشند عبارتند از:
خدا باوری و تقویت باور دینیخدا باوری نیز می تواند مصونیّت در مقابل گناه ایجاد نماید. بدون شک ، باورهای دینی ، رفتار انسان را اصلاح می کند و عدم پای بندی به باورهای دینی، رفتار انسان را فاسد می کند . دلیل این مدّعا ، بسیاری از مردم کشورهای غربی هستند که هیچ گونه عفتی در منطق آن ها پیدا نمی شود. اگر انسان به موقعیّت خود در عالم هستی توجّه کند، بدون شک گناه نخواهد کرد، زیرا همواره تحت نظر خدا و ماموران الهی است . همان طور که اگر کسی بخواهد خلافی کند، حتی اگر بداند یک کودک، کار خلاف او را مشاهده می کند، از خلاف دست می کشد، در هنگام ارتکاب گناه نیز اگر بداند فرشتگان ، اعمال او را ثبت می کنند، از این کار باز می ایستد.
مشارطه،مراقبه و محاسبهیعنی برای ترک گناه ، پس از عزم و اراده، با خود شرط کند که به طور مثال،امروز دروغ نگوید، آن گاه در طول روز، مراقب باشد، برخلاف شرط خود عمل نکند ودر پایان محاسبه و حساب رسی کند که چه اندازه توانسته بر عزم خود ثابت قدم باشد و به شرط خود عمل کند . در این صورت است که هر روز می تواند،گامی به جلو بردارد تاجایی که دیگر برای گناه یا ترک واجب، محلی باقی نماند.
توجّه به کرامت انسانآدمی ، خلیفة الله و مسجود ملائکه خوانده شده و خداوند همه چیز را برای او آفریده و برای او مسخّر کرده -«وَسَخَّرَ لَکُم مَّا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا»- و درباره او فرموده: «و ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم و در خشکی و دریا ،برنشاندیم و از چیزهایی پاکیزه روزی شان دادیم و آنان را بر بسیاری از آفریدگان برتری کامل بخشیدیم .» اگر آدمی شخصیّت والای خود را پاس بدارد ، هیچ گاه گرد گناه نمی گردد و خود را خوار نمیسازد و با توجّه به کرامتی که برای او حاصل شده ، از گناه باز می ایستد. امیرالمؤمنین علیه السلام میفرمایند: برای شما بهایی جز بهشت نیست، خود را به کمتر از آن نفروشید.
تقویت عقلانیت و خردورزیخرد ورزی از ویژگی های ملکوتی انسان است. روح الهی دمیده در کالبد زمینی ، با هدایت عقل، به کمال می رسد، حال اگر آدمی به خواسته های حیوانی تن دهد ، به سقوط و تباهی کشیده می شود. امام کاظم , میفرمایند: خردمندان، زیادیهای دنیا را رها کردند، چه رسد به گناهان! حیا وشرمبیشتر جرم ها و زشتی ها ،از بی حیایی سر می زند، زیرا هر چه پردهی حیا کنار تر رود ، آدمی از هیچ گناهی سر باز نمی زند. امیرالمؤمنین , میفرمایند: شرم و حیا انسان را از انجام دادن کار زشت باز میدارد
دوری از هم نشینان و رفیقان آلوده به گناهپیروی از هم نشینان بد ، زمینه ی پیوستن آدمی -خصوصا جوانان و نوجوانان- به بدی ها را فراهم می آورد. خدای متعال به پیامبرش این گونه سفارش میکند: «وَ إِذا رَأَیْتَ الَّذِینَ یَخُوضُونَ فِی آیاتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى یَخُوضُوا فِی حَدِیثٍ غَیْرِهِ وَ إِمَّا یُنْسِیَنَّکَ الشَّیْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکْرى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِین» و هرگاه کسانى را دیدى که در آیات ما به یاوه گویى و سخن بىمنطق مىپردازند از آنان روى گردان [و مجلسشان را ترک کن] تا در سخنى دیگر در آیند. و اگر شیطان تو را [نسبت به ترک مجلسشان] به فراموشى اندازد، پس از یاد آوردن [به سرعت بیرون برو و] با گروه ستمکاران منشین. (انعام:68)
یاد مرگیاد مرگ ، یکی از راه های دوری از گناه و توجّه به عبادت خداوند است . بدون تردید کسی که هر لحظه به یاد مرگ باشد و بداند به زودی ، تمام لذت ها تمام می شود و به جایی می رود که تنهای تنها است و هیچ کس به او سود نمی رساند و هیچ مالی و جاهی او را نجات نمی دهد ، به یقین سراغ گناه نمی رود. امیرالمؤمنین , میفرماید: ای مردم از خدا بترسید؛ خدایی که هر گاه سخن میگویید میشنود و هر گاه چیزی را پنهان کنید، آن را میداند، و برای مرگ آماده باشید؛ مرگی که اگر از آن فرار کنید، شما را درمییابد و اگر ایستادید، شما را میگیرد و اگر آن را فراموش کردید، شما را یاد خواهد کرد. سعدی شیرازی نیز در گلستان مینویسد: جان در حمایت یک دم است و دنیا وجودی میان دو عدم! دین به دنیا فروشان، خَرَند! یوسف فروشند تا چه خرند؟! به قول دشمن پیمان دوست بشکستی! ببین که از که بریدی و با که پیوستی!
[ دوشنبه 95/2/6 ] [ 9:1 عصر ] [ آقایی ]
[ نظر ]
(إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللّهِ... الَّذِینَ عاهَدْتَ مِنْهُمْ ثُمَّ یَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِی کُلِّ مَرَّة وَ هُمْ لا یَتَّقُونَ)[14]; به یقین بدترین جنبندگان نزد خدا... کسانی هستند که با آنها پیمان بستی، سپس هر بار عهد و پیمان خود را میشکنند و پرهیز ندارند. از این آیه کاملاً معلوم میشود که پیمانشکنی با انسانیت انسان سازگار نیست; چون فرمود بدترین جنبندگان این گونهاند. عهد و میثاق گاهی بین چند نفر، گاه بین چند گروه و گاهی هم بین چند جامعه است که اصطلاحاً به آن معاهده نیز گفته میشود; مانند پیمان جامعهی اسلامی با دولتها و ملتهای دیگر که این خود انواع مختلفی دارد: معاهدهی ترک مخاصمه و آتشبس، معاهدهی صلح، معاهدهی همکاری سیاسی، اقتصادی، نظامی و...; لذا خداوند میفرماید: (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ)[15]; ای کسانی که ایمان آوردهاید، به پیمانها و قراردادها وفا کنید. کلمهی «عقود» جمعی است که بر سر آن «ال» آمده است که افادهی عموم و شمول میکند; لذا این آیه دلیلی است بر وجوب وفا به تمام عهدها و پیمانها، اعم از سیاسی، اقتصادی، نظامی، اجتماعی، فردی و گروهی، و عهد و پیمانهایی که بین مسلمانان و غیر مسلمانان منعقد میشود. وفای به عهد حتی با دشمن: چون وفای به عهد جزء امور انسانی و عقلایی است، خداوند به مسلمین دستور میدهد که اگر با گروهی از مشرکین که عهدشکن نیستند پیمان بستید، به آن پایبند باشید: (إِلاَّ الَّذِینَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ ثُمَّ لَمْ یَنْقُصُوکُمْ شَیْئاً وَ لَمْ یُظاهِرُوا عَلَیْکُمْ أَحَداً فَأَتِمُّوا إِلَیْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلی مُدَّتِهِمْ);[16] مگر کسانی از مشرکین که با آنها عهد بستید و چیزی از آن را در حق شما فروگذار نکردند و احدی را بر ضد شما تقویت ننمودند; پس پیمان آنها را تا پایان مدتشان محترم شمارید. [ شنبه 95/2/4 ] [ 8:57 عصر ] [ آقایی ]
[ نظر ]
حدیث (1) امام على علیه السلام :اَطیَبُ العَیشِ القَناعَةُ؛ خوشترین زندگى، زندگى با قناعت است.
تصنیف غررالحکم و درر الکلم ص391 ، ح 8982 حدیث (2) امام على علیه السلام :مَنِ اقتَصَرَ عَلى بُلغَةِ الکَفافِ فَقَدِ انتَظَمَ الراحَةَ وَ تَبَوَّأَ خَفضَ الدَّعَةِ؛ هر کس به مقدار کفایت، قناعت کند، آسایش مى یابد و براى خویش زمینه گشایش فراهم مى کند.
کافی(ط-الاسلامیه) ج 8 ، ص 19 - نهج البلاغه(صبحی صالح) ص 540 ، حکمت 371 حدیث (3) امام على علیه السلام :مِن شَرَفِ الهِمَّةِ لُزومِ القِناعَةِ؛ تصنیف غررالحکم و درر الکلم ص391 ، ح 8999 حدیث (4) امام صادق علیه السلام :حُرِمَ الحَریصُ خَصلَتَینِ و َلَزِمَتهُ خَصلَتانِ: حُرِمَ القَناعَةَ فَافتَقَدَ الرّاحَةَ و َحُرِمَ الرِّضا فَافتَقَدَ الیَقینَ؛ خصال ص 69 ، ح 104 حدیث (5) امام على علیه السلام :اِنتَقِم مِنَ الحِرصِ بِالقَناعَةِ کَما تَنتَقِمُ مِنَ العَدُوِّ بِالقِصاصِ؛ شرح نهج البلاغه(ابن ابی الحدید) ج 20 ، ص 314 ، ح 607 حدیث (6) امام صادق علیه السلام :اِنَّ صاحِبَ الدّینِ فَکَّرَ فَـعَـلَـتْهُ السَّکینَةُ وَ اسْتَـکانَ فَـتَواضَعَ وَ قَنِعَ فَاسْتَغْنى وَ رَضىَ بِما اُعْطىَ وَ انْفَرَدَ فَکُفىَ الاْخْوانَ وَ رَفَضَ الشَّهَواتِ فَصارَ حُرّا وَ خَلَعَ الدُّنْیا فَتَحامَى الشُّرورَ وَ اطَّرَحَ الْحَسَدَ فَظَهَرتِ الْمَحَبَّةُ وَ لَمْ یُخِفِ النّاسَ فَـلَـمْ یَخَفْهُمْ وَ لَمْ یُذْنِبْ اِلَیْهِمْ فَسَلِمَ مِنْهُمْ وَ سَخَتْ نَفْسُهُ عَنْ کُلِّ شَىءٍ ففازَ وَ اسْتَکْمَلَ الْفَضْلَ وَ اَبْصَرَ العافیَةَ فَاَمِنَ النَّدامَةَ؛
آدم دیندار چون مى اندیشد، آرامش بر جان او حاکم است. چون خضوع مى کند متواضع است. چون قناعت مى کند، بى نیاز است. به آنچه داده شده خشنود است. چون تنهایى را برگزیده از دوستان بى نیاز است. چون هوا و هوس را رها کرده آزاد است. چون دنیا را فرو گذارده از بدى ها و گزندهاى آن در امان است. چون حسادت را دور افکنده محبتش آشکار است.مردم را نمى ترساند پس از آنان نمى هراسد و به آنان تجاوز نمى کند پس از گزندشان در امان است. به هیچ چیز دل نمى بندد پس به رستگارى و کمال فضیلت دست مى یابد و عافیت را به دیده بصیرت مى نگرد پس کارش به پشیمانى نمى کِشد. امالى(مفید) ص 52، ح 14 حدیث (7) ابن شهر آشوب :کانَ النَّبىّ (صلی الله علیه و آله و سلم) قَبْلَ المَبْعَثِ مَوصوفا بِعِشرینَ خَصلَةً مِن خِصالِ الاَنْبیاءِ لَوِ انْفَرَدَ واحِدٌ بِاَحَدِها لَدَلَّ عَلى جَلالِهِ فَکَیْفَ مَنِ اجْتَمَعَت فیهِ؟! کانَ نَبیّا اَمینا، صادِقا، حاذِقا، اَصیلاً، نَبیلاً، مَکینا، فَصیحا، عاقِلاً، فاضِلاً، عابِدا، زاهِدا، سَخیا، کمیا، قانِعا، مُتَواضِعا، حَلیما، رَحیما، غَیورا، صَبورا، مُوافِقا، مُرافِقا، لَم یُخالِطْ مُنَجِّما وَ لا کاهِنا و لا عَیافا؛ رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم پیش از مبعوث شدن، بیست خصلت از خصلتهاى پیامبران را دارا بودند، که اگر کسى یکى از آنها را داشته باشد، دلیل عظمت اوست؛ چه رسد به کسى که همه آنها را دارا باشد، آن حضرت پیامبرى امین، راستگو، ماهر، اصیل، شریف، استوار، سخنور، عاقل، با فضیلت، عابد، زاهد، سخاوتمند، دلیر و با شهامت، قانع، متواضع، بردبار، مهربان، غیرتمند، صبور، سازگار، و نرمخو بودند و با هیچ منجّم (قائل به تأثیر ستارگان)، غیبگو و پیشگویى همنشین نبودند. مناقب آل ابی طالب(ابن شهر آشوب) ج 1، ص123 [ شنبه 95/2/4 ] [ 8:52 عصر ] [ آقایی ]
[ نظر ]
منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن منم که دیده نیالودم به بد دیدن 1-عشق پاک به مخلوقات خدا منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن 2-بد نگاه نکردن به کائنات و حفظ حد اعتدال منم که دیده نیالودم به بد دیدن 3- وفای به عهد وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم که در طریقت ما کافریست رنجیدن 4-پوشیدن عیب همنوعان به پیر میکده گفتم که چیست راه نجات بخواست جام می و گفت عیب پوشیدن 5-لذت بردن و درس گرفتن از آفرینش پروردگار مراد دل ز تماشای باغ عالم چیست به دست مردم چشم از رخ تو گل چیدن 6-نداشتن غرور و خود پرستی به می پرستی از آن نقش خود زدم بر آب که تا خراب کنم نقش خود پرستیدن 7- عالم با عمل بودن عنان به میکده خواهیم تافت زین مجلس که وعظ بی عملان واجب است نشنیدن 8-عشق به خدا ز خط یار بیاموز مهر با رخ خوب که گرد عارض خوبان خوش است گردیدن [ شنبه 95/2/4 ] [ 8:49 عصر ] [ آقایی ]
[ نظر ]
1- امام هادى علیه السلام:اَلسَّهَرُ اَلَذُّ لِلمَنامِ وَ الجوعُ یَزیدُ فى طیبِ الطَّعامِ؛ شبزنده دارى، خواب را شیرینتر و گرسنگى، غذا را لذت بخشتر مى کند. نزهة الناظر و تنبیه الخاطر ص 141 ، ح 18 2- پیامبر صلى الله علیه و آله:نَحْنُ قَوْمٌ لا نَأکُلُ حَتّى نَجوعَ وَ اِذا اَکَلْنا لا نَشْبَعُ؛ ما قومى هستیم که تا گرسنه نشویم غذا نمىخوریم و تا سیر نشدهایم دست از غذا مىکشیم. طب النبی ص 3 3- پیامبر صلى الله علیه و آله: أَفْضَلُکُمْ مَنْزِلَةً عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى أَطْوَلُکُمْ جُوعاً وَ تَفَکُّراً وَ أَبْغَضُکُمْ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى کُلُّ نَئُومٍ وَ أَکُولٍ وَ شَرُوب بلند پایه ترین شما نزد خداوند متعال کسى است که مدتهاى طولانىترى گرسنگى بکشد و به تفکّر بپردازد و منفورترین شما نزد خداوند متعال هر آن کسى است، که پرخواب و پرخور و پرنوش باشد. طُوبَى لِمَنْ طَوَى وَ جَاعَ أُولَئِکَ الَّذِینَ یَشْبَعُونَ یَوْمَ الْقِیَامَة خوشا به حال آنان که شکم، تهى مىدارند و گرسنگى مىکشند. آنان کسانى اند که در روز قیامت، سیر مى شوند. إِنَّ أَهْلَ الْجُوعِ فِی الدُّنْیَا هُمْ أَهْلُ الشِّبَعِ فِی الْآخِرَةِ وَ إِنَّ أَبْغَضَ النَّاسِ إِلَى اللَّهِ الْمُتَّخِمُونَ الْمِلَاء همدمانِ گرسنگى در این سراى، همدمانِ سیرى در سراى دیگرند و منفورترینِ مردم نزد خداوند، پُرخوران آکندهشکم اند. 6- امام على علیه السلام:نِعمَ عَونُ الوَرَعِ التَّجَوُّعُ؛ گرسنگى کشیدن، چه نیکو یارىاى براى پاکدامنى است! 7- امام على علیه السلام:نِعمَ العَونُ عَلى أشَرِ النَّفسِ و کَسرِ عادَتِهَا التَّجَوُّعُ؛ گرسنگى کشیدن، چه نیکو یارى دهنده اى بر سرکشىِ نفْس و شکستن عادت آن است. - فِی الدّیوانِ المَنسوبِ إلَیهِ: تَجَوَّعْ فَإِنَّ الْجُوعَ مِنْ عَمَلِ التُّقَى وَ إِنَّ طَوِیلَ الْجُوعِ یَوْماً سَیُشْبَع - در دیوان منسوب به ایشان: خود را گرسنه بدار که گرسنگى، از آثار پرهیزگارى است / آنکه زمان درازى را گرسنگى کشد، سرانجامْ روزى (روز قیامت) سیر خواهد شد. إِنَّ الشَّیْطَانَ لَیَجْرِی مِنِ ابْنِ آدَمَ مَجْرَى الدَّمِ فَضَیِّقُوا مَجَارِیَهُ بِالْجُوعِ وَ الْعَطَش شیطان در درون آدمى زاده به سان خون، جریان مى یابد. گذرگاه هاى او را با گرسنگى و تشنگی ، تنگ کنید. 10- پیامبر صلى الله علیه و آله: إذا رأیتم أهل الجوع و التّفکّر فادنوا منهم فإنّ الحکمة تجری على ألسنتهم. هنگتمی که اهل گرسنگی و تفکر را دیدید به آنها نزدیک شوید چون حکمت بر زبانشان جاری می شود. 11- پیامبر صلى الله علیه و آله:إنَّ اللّهَ عز و جل یَقولُ : وَضَعتُ خَمسَةً فی خَمسَةٍ و َالنّاسُ یَطلُبونَها فی خَمسَةٍ فَلا یَجِدونَها : وَضَعتُ العِلمَ فِی الجوعِ وَ الجَهدِ وَ النّاسُ یَطلُبونَهُ بِالشّبعَةِ وَ الرّاحَةِ فَلا یَجِدونَهُ؛ خداوند عز و جل مى فرماید : «پنج چیز را در پنج چیز نهادم ؛ امّا مردم، آنها را در پنج چیزِ دیگر مى جویند و نمى یابند : دانش را در گرسنگى و رنج و تلاش قرار دادم، در حالى که مردم آن را در سیرى و آسایش مى جویند. در نتیجه آن را نمى یابند. 12- پیامبر صلى الله علیه و آله:کبر مقتا عند اللَّه الأکل من غیر جوع و النّوم من غیر سهر و الضّحک من غیر عجب. خوردن بى گرسنگى و خواب بدون خستگى و خنده بى شگفت نزد خدا بسختى منفور است. [ شنبه 95/2/4 ] [ 8:45 عصر ] [ آقایی ]
[ نظر ]
حدیث (1) امام باقر علیه السلام :إِنَّ اللّه عَزَّ وَ جَلَّ یُحِبُّ المُداعِبَ فِى الجَماعَةِ بِلا رَفَثٍ؛ کافى(ط-الاسلامیه) ج2، ص663، ح4 حدیث (2) رسول اکرم صلى الله علیه و آله :إِنّى أَمزَحُ وَ لا أَقولُ إِلاّ حَقّا؛ شرح نهج البلاغه(ابن ابی الحدید) ج6، ص330 حدیث (3) رسول اکرم صلى الله علیه و آله :اَلمُؤمِنُ دَعِبٌ لَعِبٌ وَ المُنافِقٌ قَطِبٌ غَضِبٌ؛ تحف العقول ص 49 حدیث (4) رسول اکرم صلى الله علیه و آله :أَتَتِ امرَأَةٌ عَجوزٌ إِلَى النَّبِىِّ صلى الله علیه و آله فَقالَ لاتَدخُلُ الجَنَّةَ عَجوزٌ، فَبَکَت، فَقالَ: إِنَّکَ لَستَ یَومَئِذٍ بَعَجوزٍ، قالَ اللّه تَعالى: (إِنّا أَنشَناهُنَّ إِنشاءً فَجَعَلناهُنَّ أَبکارا)؛ تنبیه الخواطر ج1، ص112 حدیث (5) امام کاظم علیه السلام :کانَ یَأْتِیهِ الْأَعْرَابِیُّ فَیُهْدِی لَهُ الْهَدِیَّةَ ثُمَّ یَقُولُ مَکَانَهُ أَعْطِنَا ثَمَنَ هَدِیَّتِنَا فَیَضْحَکُ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ کَانَ إِذَا اغْتَمَّ یَقُولُ مَا فَعَلَ الْأَعْرَابِیُّ لَیْتَهُ أَتَانَا.
کافى(ط-الاسلامیه) ج2، ص663، ح1 حدیث (6) امام على علیه السلام :کَثرَةُ المِزاحِ تَذهَبُ البَهاءَ وَ توجِبُ الشَّحناءَ؛
عیون الحکم و المواعظ ص 390 ، ح 6611 حدیث (7) امام على علیه السلام :مَنْ کَثُرَ مِزَاحُهُ اسْتُجْهِل
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 222 ، ح 4472 حدیث (8) امام على علیه السلام :رُبَّ هَزلٍ عاد َجِدّا؛
تحف العقول ص85 حدیث (9) امام هادی علیه السلام :الهُزءُ فُکاهَةُ السُّفَهاءِ، و صِناعَةُ الجُهّالِ.
هزل گویى، شوخى کم خردان و کار نادانان است.
الدرة الباهرة ص 43 - بحارالانوار(ط-بیروت) ج 72 ، ص 147 ، ح 20
حدیث (10) امام صادق علیه السلام :إِذا أَحبَبتَ رَجُلاً فَلا تُمازِحهُ وَ لا تُمارِهِ؛
کافى(ط-الاسلامیه) ج 2 ، ص 664 ، ح9 حدیث (11) پیامبر صلى الله علیه و آله : أَنَا زَعِیمٌ بِبَیْتٍ فِی رَبَضِ الْجَنَّةِ وَ بَیْتٍ فِی وَسَطِ الْجَنَّةِ وَ بَیْتٍ فِی أَعْلَى الْجَنَّةِ لِمَنْ تَرَکَ الْمِرَاءَ وَ إِنْ کَانَ مُحِقّاً وَ لِمَنْ تَرَکَ الْکَذِبَ وَ إِنْ کَانَ هَازِلًا وَ لِمَنْ حَسُنَ خُلُقُه خصال ص 144، ح170 حدیث (12) امام حسن عسکری علیه السلام:لا تُمار فَیذهَبَ بَهاوُک وَ لا تمازح فَیجتَرَاُ عَلَیک؛
کافی(ط-الاسلامیه) ج 2 ، ص 665 ، ح 17 - تحف العقول ص 486 حدیث (13) امام موسی کاظم علیه السلام:اِیاک وَ المِزاحَ فَاِنَّهُ یذهَبُ بِنُورِ ایمانِک؛ کافی(ط-الاسلامیه) ج 2 ، ص 665 ، ح 19 - تحف العقول ص 409 - من لا یحضره الفقیه ج 4 ، ص 408 ، ح 5885 - بحارالانوار(ط-بیروت) ج 75 ، ص321 حدیث (14) امام على علیه السلام :کانَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله لَیَسُرُّ الرَّجُلَ مِنْ اَصحابِهِ اِذا رَآهُ مَغْموما بِالْمُداعَبَةِ وَ کانَ صلی الله علیه و آله یَقولُ: اِنَّ اللّهَ یُبْغِضُ الْمُعَبِّسَ فى وَجْهِ اِخْوانِهِ؛
کشف الریبه ص 83 حدیث (15) امام صادق علیه السلام :کانَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله یُداعِبُ وَ لا یَقولُ اِلاّ حَقّـا؛ رسول اکرم صلی الله علیه و آله شوخى مى کردند ولى جز حقّ چیزى نمى گفتند. مستدرک الوسائل ج 8 ، ص 408 ، ح 9818 [ شنبه 95/2/4 ] [ 8:42 عصر ] [ آقایی ]
[ نظر ]
در قرآن کریم آیاتی مربوط به همسایه و همسایگی وارد شده است. خداوند متعال در آیه ای به گونه آشکار مؤمنان و مسلمانان را به رعایت همسایگان دعوت می نماید و می فرماید: «وَ اعْبُدُوا اللّهِ وَ لا تُشرِکوا بِهِ شَیئاً و بِالوالِدَینِ إحساناً وَ بِذِی القُربی و الیَتمی و المَساکِینَ و الجارِ ذِی القُربی وَ الجَارِ الجُنُبِ وَ الصَّاحِبِ بِالجَنبِ وَ ابنِ السَّبیلِ وَ ما مَلَکَت أیمانُکُم؛ و خدا را بپرستید و چیزی را با او شریک نگردانید و به پدر و مادر احسان کنید و درباره خویشان و یتیمان و مستمندان و همسایه خویش [و قوم] و همسایه بیگانه و همنشین و در راه مانده و بردگان خود نیکی کنید.» (نساء/ 36). در این آیه دیده می شود که خداوند نیکی با همسایه را، خواه فامیل باشد و یا بیگانه، سفارش کرده و نیکی به همسایه را در ردیف نیکی به پدر و مادر، یتیمان و... قرار داده است. در آیه دیگر خداوند در مورد همسایگان رسول خدا (صلی الله علیه وآله) که وی را آزار می دادند می فرماید: «لَئِن لَم یَنتَهِ المُنافِقونَ وَ الَّذینَ فِی قُلُوبِهِم مَرَضٌ وَ المُرجِعُونَ فِی المَدینَةِ لَنُغرِیَنَّکَ بِهِم ثُمَّ لا یُجاوِرُونَکَ فیها إلاّ قَلیلا؛ اگر منافقان و کسانی که در دل هایشان مرضی هست و شایعه افکنان در مدینه [از کارشان[ باز نایستند تو را سخت بر آنان مسلط می کنیم تا جز (مدت) اندکی در همسایگی تو نپایند.» (احزاب/ 60). و این گونه خداوند مهر همسایه آزاران را از سر پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) برمی دارد. [ شنبه 95/2/4 ] [ 8:41 عصر ] [ آقایی ]
[ نظر ]
18- امام على علیه السلام: لَوْ تَمَیَّزَتِ الْأَشْیَاءُ لَکَانَ الصِّدْقُ مَعَ الشَّجَاعَةِ وَ کَانَ الْجُبْنُ مَعَ الْکَذِب اگر خصلت ها از یکدیگر متمایز و جدا شوند، هر آینه راستى با شجاعت باشد و بزدلى با دروغ. تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 219 ، ح 4349 19- امام صادق علیه السلام:تَرکُ الحُقوقِ مَذَلَّةٌ وَ إِنَّ الرَّجُلَ یَحتاجُ إِلى أَن یَتَعَرَّضَ فیها لِلکَذِبِ؛ ندادن حقوق (دیگران) ذلّت مى آورد و انسان در این باره مجبور به دروغ گفتن مى شود. تحف العقول ص 360 20- امام حسن عسکری علیه السلام:جُعِلتِ الخَبائِثُ فی بَیت وَ جُعِل مِفتاحُهُ الکَذِبَ؛ تمام پلیدیها در خانه ای قرار داده شده و کلید آن دروغگویی است. نزهة الناظر و تنبیه الخاطر ص 145 - بحار الانوار(ط-بیروت) ج 75 ، ص 377 21- امام على علیه السلام:اَدَّبْتُ نَفْسى فَما وَجَدْتُ لَها بِغَیرِ تَقْوَى الاْلهِ مِنْ اَدَبِ به ادب و تربیت نفس خود پرداختم و براى آن / ادبى بهتر از تقواى الهى در تمام حالاتش نیافتم دیوان امیرالمومنین ص 69 22- امام صادق علیه السلام: الْمُؤْمِنُ لَا یُخْلَقُ عَلَى الْکَذِبِ وَ لَا عَلَى الْخِیَانَةِ وَ خَصْلَتَانِ لَا یَجْتَمِعَانِ فِی الْمُنَافِقِ سَمْتٌ حَسَنٌ وَ فِقْهٌ فِی سُنَّةٍ. مؤمن در سرشتش دروغ و خیانت نیست و دو صفت است که در منافق جمع نگردد: سیرت نیکو و دین شناسى. بحار الانوار(ط-بیروت) ج 75 ، ص 251 - تحف العقول ص367 23- امام على علیه السلام:تَحَرِّى الصِّدقِ وَ تَجَنُّبُ الکَذِبِ اَجمَلُ شیمَةٍ وَ اَفضَلُ اَدَبٍ؛ راستگو بودن و پرهیز نمودن از دروغ، زیباترین اخلاق و بهترین ادب است. تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 217 ، ح 4294 24- امام على علیه السلام:اَلصّادِقُ عَلى شَفا مَنجاةٍ وَ کَرامَةٍ وَ الکاذِبُ عَلى شُرُفِ مَهواةٍ وَ مَهانَةٍ؛ راستگو در آستانه نجات و بزرگوارى است و دروغگو در لبه پرتگاه و خوارى. نهج البلاغه(صبحی صالح) ص 117 ، خطبه 86 25- امام على علیه السلام:یَبلُغُ الصّادِقَ بِصِدقِهِ ما یَبلُغُهُ الکاذِبَ بِاحتیالِهِ؛ راستگو، با راستگویى خود به همان مى رسد که دروغگو با حیله گرى خود. غررالحکم و دررالکلم ص 809 26- امام موسى کاظم علیه السلام :اَداءُ الاَمانَةِ وَ الصِّدقُ یَجلِبانِ الرِّزقَ، و َالخیانَةُ وَ الکَذِبُ یَجلِبانِ الفَقرَ وَ النِّفاقَ؛ اداى امانت و راستگویى روزى را زیاد مى کند و خیانت و دروغگویى باعث فقر و نفاق مى شود. تحف العقول ص 403 27- امام باقر علیه السلام: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ لِلشَّرِّ أَقْفَالًا وَ جَعَلَ مَفَاتِیحَ تِلْکَ الْأَقْفَالِ الشَّرَابَ وَ الْکَذِبُ شَرٌّ مِنَ الشَّرَابِ. به راستى که خداوند عزوجل براى شر قفل هایى گذارد و کلید آن قفل ها را شراب قرار داد و دروغ از شراب بدتر است. کافى(ط-الاسلامیه) ج 2، ص 339، ح 3 28- امام صادق علیه السلام: الْکَلَامُ ثَلَاثَةٌ صِدْقٌ وَ کَذِبٌ وَ إِصْلَاحٌ بَیْنَ النَّاسِ قَالَ قِیلَ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ مَا الْإِصْلَاحُ بَیْنَ النَّاسِ قَالَ تَسْمَعُ مِنَ الرَّجُلِ کَلَاماً یَبْلُغُهُ فَتَخْبُثُ نَفْسُهُ فَتَلْقَاهُ فَتَقُولُ سَمِعْتُ مِنْ فُلَانٍ قَالَ فِیکَ مِنَ الْخَیْرِ کَذَا وَ کَذَا خِلَافَ مَا سَمِعْتَ مِنْهُ. سخن سه گونه است: راست و دروغ و اصلاح میان مردم به آن حضرت عرض شد: قربانت اصلاح میان مردم چیست؟ فرمودند: از کسى سخنى درباره دیگرى مى شنوى که اگر سخن به گوش او برسد، ناراحت مى شود. پس تو آن دیگرى را مى بینى و بر خلاف آنچه شنیده اى، به او مى گویى: از فلانى شنیدم که در خوبى تو چنین و چنان مى گفت. کافى(ط-الاسلامیه) ج2، ص 341، ح 16 29- امام على علیه السلام:لا تُحَدِّثِ النّاسَ بِکُلِّ ما سَمِعتَ بِهِ، فَکَفى بِذلِکَ کَذِبا؛ هر چه را شنیدى براى مردم بازگو مکن، که همین براى دروغگویى (تو) کافى است. نهج البلاغه(صبحی صالح) ص 459 ، از نامه 69 30- امام على علیه السلام:اَمرانِ لا یَنفَکّانِ مِنَ الکَذِبِ: کَثرَةُ المَواعیدِ، وَ شِدَّةُ الاعتِذارِ؛ دو چیز از دروغ جدا نمى شود: بسیار وعده دادن و به شدت عذرخواهى نمودن. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید ج 20، ص 287، ح 282 31- امام على علیه السلام:اَلکَذِبُ فِى العاجِلَةِ عارٌ وَ فِى الآجِلَةِ عَذابُ النّارِ؛ دروغ در دنیا ننگ و عار است و در آخرت عذاب جهنم. غررالحکم و دررالکلم ص 91 ، ح 1737 32- امام على علیه السلام:لَیسَ لِکَذوبٍ اَمانَةٌ، وَ لا لِفُجورٍ صیانَةٌ؛ دروغگو امانتدار نیست و بدکار، نگهدارنده اسرار. تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 220 ، ح 4387 33- پیامبر صلى الله علیه و آله:اِنَّ اَشَدَّ النّاسِ تَصدیقا لِلنّاسِ اَصدَقُهُم حَدیثا وَ اِنَّ اَشَدَّ النّاسِ تَکذیبا اَکذَبُهُم حَدیثا؛ هر کس راستگوتر است سخن مردم را بیشتر باور مى کند و هر کس دروغگوتر است مردم را بیشتر دروغگو مى داند. نهج الفصاحه ص 272 ، ح 591 34- پیامبر صلى الله علیه و آله: ثلاث من کنّ فیه فهو منافق و إن صام و صلّى و حجّ و اعتمر و قال: «إنّی مسلم» من إذا حدّث کذب و إذا وعد أخلف و إذا ائتمن خان. سه چیز است که در هر کس باشد منافق است اگر چه روزه دارد و نماز بخواند و حج و عمره کند و بگوید من مسلمانم، کسى که هنگام سخن گفتن دروغ بگوید و وقتى که وعده دهد تخلف نماید و چون امانت بگیرد، خیانت نماید. نهج الفصاحه ص 422 ، ح 1280 35- پیامبر صلى الله علیه و آله:آیَةُ المُنافِقِ ثَلاثٌ: اِذا حَدَثَ کَذِبَ وَ اِذا وَعَدَ اَخلَفَ وَ اِذا اؤتُمِنَ خانَ؛ نشان منافق سه چیز است: 1 - سخن به دروغ بگوید . 2 - از وعده تخلف کند .3 - در امانت خیانت نماید . نهج الفصاحه ص 156 ، ح 7 [ شنبه 95/2/4 ] [ 8:37 عصر ] [ آقایی ]
[ نظر ]
|
|
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |